وبلاگ یک دختر جوان

دیدی آخر دم مردانه بجز لاف نبود؟/بکش از مردم نا مرد که حقت این است.........

 

 
 
راسپیناکلمه ایست ایرانی به معنایپاییز
 
نوشته شده در جمعه 6 آبان 1398برچسب:,ساعت 3:16 توسط راسپینا| |

 

آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همینجاست بخند
دستخطی که تو را عاشق کرد!
شوخی کاغذی ماست بخند!
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند
نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 3:10 توسط راسپینا| |

 

چه رسمی داری ای دوره زمونه
که هر روزت یه جا عاشق کشونه
هزاران ساله که میجنگه آدم
نمیدونه گرفتار جنونه
زمونه آی زمونه آی زمونه
یکی با فرق زخمی توی محراب
یکی غرق به خون لب تشنه آب
یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته
یکی پاشیده خونش روی مهتاب
نفسهای بهار و گاز خردل       
 
احسان خواجه امیری
 
 
 
 
 
 
رو خاک آسمون رگبار تاول
همیشه عاشق از جونش گذشته
که عشق آسون نبود از روز اول
هنوزم کار دنیا قیل و قاله
هنوزم صلح آدمها محاله
هنوز آدم نمیشناسه خدا رو
هنوزم قلب عاشق پایماله...
 
نوشته شده در جمعه 13 آبان 1390برچسب:,ساعت 3:0 توسط راسپینا| |

 

زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند.زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد،یکی بدبختی مطلق معنی کرد،یکی درد درمان ناپذیرش خواند و سرانجام یکی رسید و گفت:زندگی به تنهایی ناقص است تا عشق نباشد.زندگی تفسیر نمیشود...
 
نوشته شده در جمعه 13 آبان 1390برچسب:,ساعت 2:54 توسط راسپینا| |

 

امپراطور یونان به کوروش گفت:ما برای شرف می جنگیم و شما برای ثروت! 
   کوروش
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کوروش جواب داد:هر کس برای نداشته هایش می جنگد!
نوشته شده در پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:,ساعت 2:35 توسط راسپینا| |

 

کمکم کن کمکم کن نذار اینجا بمونم تا بپوسم
کمکم کن کمکم کن نذار اینجا لب مرگو ببوسم
کمکم کن کمکم کن عشق نفرینی بی پروایی میخواد
ماهی چشمه کهنه هوای تازه دریایی میخواد
دل من دریاییه،چشمه زندونه برام
چکه چکه های آب مرثیه خونه برام
تو رگام بجای خون شعر سرخ رفتنه
تن به موندن نمیدم موندنم مرگ منه
عاشقم مثل مسافر عاشقم،عاشق رسیدنه به انتها
    گوگوش
 
 
 
 
 
 
 
عاشق بوی غریبانه کوچ تو سپیده غریب جاده ها
من پر از وسوسه های رفتنم،رفتنو رسیدنو تازه شدن
توی یک سپیده طوسی سرد مسخ یک عشق پر آوازه شدم
کمکم کن کمکم کن نذار این گمشده از پا در بیاد
کمکم کن کمکم کن خرمن رخوت من شعله میخواد
کمکم کن کمکم کن منو تو باید به فردا برسیم
چشمه کوچیکه برامون ما باید بریم به دریا برسیم
دل ما دریاییه چشمه زندونمونه
چکه چکه های آب مرثیه خونمونه
تو رگ بودن ما شعر سرخ رفتنه
کمکم کن که دیگه وقت راهی شدنه
نوشته شده در پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:,ساعت 2:15 توسط راسپینا| |

 

ای ستاره ها چه شد که در نگاه من.....  
 
 
 
 
دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد؟
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دورویی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها،ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هرچه که هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم   فروغ فرخزاد
 
 
 
 
رفته است و مهرش از دلم نمیرود
ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟
ای ستاره ها،ستاره ها،ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟
 

 

نوشته شده در چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:,ساعت 3:17 توسط راسپینا| |

 

                                                              احمد شاملو
 آیینه ای در برابر آیینه ات میگذارم ......
 
 
 
 
 
تا از تو ابدیتی بسازم...
 

 

نوشته شده در سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:,ساعت 2:37 توسط راسپینا| |

 

اینک اگر اندک اندک دوستم نداشته باشی من نیز تورا از دل می برم اندک اندک
 
اگر یکباره فراموشم کنی در پی من نگرد...   
  پابلو نرودا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
زیرا پیش از تو فراموشت کرده ام...
نوشته شده در سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:,ساعت 2:15 توسط راسپینا| |

 

خداحافظ
خداحافظ...
خداحافظ همین حالا
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام.......
 
خداحافظ کمی غمگین 
 
 
 
 
 
 
 
به یاد اون همه تردید
به یاد اون آسمانی که منو از چشم تو میدید
خداحافظ از اینجا که پر از غمه خسته شدم میخوام برم
قلبمو که دادم به تو دیگه باید پس بگیرم
موندن هرگز...خداحافظ
دیگه میرم
اگه یه روز دردهای دنیا بریزه تو قلب من
ستاره آسمون شب من
من میرم...دیگه میرم
پس بدونید من رفتم
چون از اون که دوستش دارم خیلی دورم
دل بیا بریم...از عشق دیگه نگیم
درد عشقی که کشیدیم جز خدا به کسی نگیم
خداحافظ ای شبهای خوشی
دوباره اون شبی که دوست دارم اومد...
شبهای تنهایی...
برو ای مرد که دوباره تنهایی...
 
نوشته شده در دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:,ساعت 3:48 توسط راسپینا| |

 

آه یکی بود یکی نبود یه عاشقی بود که یه روز
بهت میگفت دوست داره آخ که دوست داره هنوز
دلم یه دیوونه شده... واست بی آزاره هنوز
از دل دیوونه نترس آخ که دوست داره هنوز،وای که دوست داره هنوز
شب که میشه به عشق تو غزل غزل صدا میشم  
 

 

 
 
 
 
 
ترانه خونه قصه تموم عاشقا میشم
گفتی که با وفا بشم !سهم من از وفا تویی....
سهم من از خودم تویی.... سهم من از خدا تویی....
گفتی که دلتنگی نکن !آخ مگه میشه نازنین...؟
حال پریشون منو ندیدی و بیا ببین.....
شب که میشه به عشق تو غزل غزل صدا میشم
ترانه خونه قصه تموم عاشقا میشم
 

 

نوشته شده در یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:,ساعت 2:27 توسط راسپینا| |

 

اگه مثل گاو گنده باشی میدوشنت.اگه مثل خر قوی باشی بارت میکنند.اگه مثل اسب دونده باشی سوارت میشند.فقط از فهمیدن تو میترسن.
 
نوشته شده در شنبه 7 آبان 1390برچسب:,ساعت 3:14 توسط راسپینا| |

 

اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیکتر میشوم.آری،این زندگی من است.
 
علی شریعتی
 
نوشته شده در شنبه 7 آبان 1390برچسب:,ساعت 2:55 توسط راسپینا| |

Design By : Mihantheme

صفحه قبل 1 صفحه بعد